نیایش 25 ماهه
ماهگیت مبارک نازنینم ترق ترق ترک خورد یه تخم مرغ کوچک فوری اومد به دنیا یه جوجه ی وروجک مرغ و خروس دوتایی نگاهی کردن به او جوجه با جیک جیکش گفت : کیک تولدم کو !؟ ...
نویسنده :
مامان نیایش
18:31
بدون عنوان
برف می بارید وما آرام گاه باهم ، گاه تنها ، ولی بی خبر از بارش کز کدامین لحظه ی شب کرده بود نرم نرمک این بارش برف آغاز نمیدانم؟؟؟ صدای پای برف به گوش نمی رسید آری باز هستی سپیدی برتن کرده بود وفریاد شوق وشادمانی دخترم که با برف بازی می کرد به کوی ومحلّه می رسید زیر پاهایش برف های پاک ودوشیزه قژ قژی خوش داشت جای پاهای کوچکش دیده می شد و لیک برف هم چنان می بارید ومی بارید .... زمین آغوش گرمش را براین سپیدِ از جنس پاکی باز کرده بود برف هم چنان می بارید وبر دل هر چه سیاهی وتیرگی بود روشنی می نشاند. &n...
نویسنده :
مامان نیایش
18:46
بدون عنوان
دخملی ببخش مامانو مامان این روزا درگیر امتحاناشه نمیرسه برات مطلب بنویسه دوست دارم دخملم ...
نویسنده :
مامان نیایش
17:54
بدون عنوان
نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان و صدایت آرام تر از نسیم بهار . . . تولد آسمانیت مبارک ...
نویسنده :
مامان نیایش
15:35
23 ماه با دخملی
فرهنگ لغت نیایش در 22 ماهگی
هناکه :خطرناکه hanake نناکی :نقاشی nanaki چویویویو :کوچولو &nbs...
نویسنده :
مامان نیایش
17:18