دخملی قبل از عید فطر با مامان و باباش می ره مشهد تا نماز عید رو تو حرم بخونه... یکشنبه 13/5/92 تاریخ حرکتمون از شیراز بود.شب رو یزد خوابیدیم.فردا ظهر نهار رو طبس خوردیم و تا شب رسیدیم مشهد.جمعه 18/5/92 بعد از نماز عید از مشهد حرکت کردیم شب رو طبس موندیم .فردا ظهر نهار رو یزد خوردیم و شب هم رسیدیم شیراز. راستی یه خبر.مشهد هم که بودیم سیزدهمین دندونت هم در اومد.دندون آسیای پایین سمت راست.مبارک باشه عزیز دلم ...
دخمل گلی مامان هفته قبل به خاطر ترس از جیش کردنت بدون پوشک رفتم پیش مشاور.هر کاری که می شد کردم ولی می ترسی.اگه پوشک نباشی نزدیک 6-7 ساعت ادرارت رو نگه می داری آخر سر هم با کلی گریه و زاری تو حمام (نه تو دستشویی)جیش می کنی!!!ا آخه چرا دخملی؟جیش کردن که ترس نداره مامان جونم ...
دخملی دیشب شب قدر بود.رفتیم مسجد.تو هم تا سحر بیدار بودی عزیزکم...تازه قرآن من و عمه هم گرفتی گذاشتی رو سرت... التماس دعا دختر گلم... دوست دارم عزیز مامان ...
دخملی دیروز افطار خونه مامان جون(مامان)بودیم...مامان جون برامون پیتزا درست کرده بود... عروسک مامان هم که این روزا شده طوطی...هر چی می گیم تکرار می کنه... ما هم بهت گفتیم اینا پیتزا هست...بلافاصله گفتی " پیسا"!!! عزیزم هر کاری کردیم از پیتزای خوشمزه مامان جون نخوردی که ازت عکس بگیریم... شیرین زبون مامان دوست دارم ...
عزیزم از اونجایی که خیلی دمپایی دوست داری دیروز ٢ تا پاک کن رو شکل دمپایی بود آوردی که بپوشی...بعدش هم که دیدی پات نمیره گفتی بکو(boko) یعنی بزرگ!!!! ...
دخملی امروز با بابایی بردیمت بیرون...کلی برامون حرف زدی....هر چی کلمه بلد بودی بعد از من تکرار می کردی...اینا هم کلمه های جدیدیه که تازگی ها یاد گرفتی: هککه: سکسکه hekeke هبز :سبز habz ایبی :قرمز eebi اوتی :قوطی ooti اکو :عروسک.انگشتر ako هر :سر har هدا :خدا hoda بشین پاشو مامان گو :مامان جون بابا گو :بابا جون اینا :احسان هپی :هواپیما happy ...